کاهلی عارفانه
کاهلی عارفانه
عارفان از دو جهان کاهل ترند
زآنکه بی "شُدیار" ، خرمن می برند...
در نوشتار پیشین از بر آیند سخن چنین بر آمد که یکی از مصادیق "دل سپیدی"ِ صوفی ،
ــ بنا بر تعبیر مولانا ــ در "کاهلی" نهفته است ؛ یعنی وانهادن ِ امور ِدنیوی و اخروی خویش
بدست ِ پروردگار و توکل ِ تمام و کمال بر وی. از دیدگاه مولانا عارفان چنین اند :
کاهلی را کرده اند ایشان سند،
کار ایشان را چو یزدان می کند.
کار یزدان را نمی بینند عام
می نیاسایند ، از کَد ، صبح و شام . دفتر ششم۴۸۸۸
می فرماید چون عامه مردم ــ و نه مردم ِ عامی ــ ، نمی دانند خدا روزی رسان است ،یک
دم از رنج ِ تلاش برای امرار معاش باز نمی ایستند. استاد نیکلسون هم مفهوم این واژه را
"اهل تسلیم و رضا بودن و مجذوب انوار حق شدن" می داند.(۱)
اینک در ادامه آن نوشتار،برای هرچه روشن تر شدن مفهوم" کاهلی عارفانه" ،به حکایت
"مری(بگو مگو) کردنِ رومیان و چینیان در علم ِ نقاشی و صورتگری" از دفتر اول
مثنوی می پردازیم :