دیدار معنوی مثنوی 

 

سر آغاز*

چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا 

ز روزن سر در آویزد چو قرص ماه خوش سیما 

همۀ مدت همنشینی شمس و مولانا به دوسال هم نکشید، که آن هم چند ماهی

جدایی افتاده بود و دلگیری از آشوب حسودان . پس از بازگشت شمس هم شش

ماه ازدواج بی سامان با کیمیا خاتون و شرارت بدخواهان و پی آمد های پر تنش.

و آنگاه حدود سه هزار و پانصد غزل و شش دفتر مثنوی معنوی که جملگی بر اثر

همان شور و شوق عشق شمس در دل مولانا شعله ور گردید.غزلی سروده ام

تا شاید ذره ای از این جهش جان مولانا را نشان داده باشم . 

 

دیبا*

در همهمۀ غوغا دنبال تو می گردم

در خامشی ِ صحرا دنبال تو می گردم

تا ابر گشاید بر؛تا ماه کشاند سر؛

در قافلۀ شب ها دنبال تو می گردم

زآن نور ِ نسیم آور؛ کز صبح نشان دارد،

آرامش ِ دریا را؛ دنبال تو می گردم

وز خواب ِ خوش ِ خورشید ؛ در دامن ِ کهساران؛

تا خلوت ِ دل تنها ، دنبال تو می گردم ....

               ***

هر دم به نگاری تو ؛ دردم بنگاری تو

بر پهنۀ این دیبا ، دنبال تو می گردم

تارش همه ناز تو پودش به نیاز من

بالای نگارین را دنبال تو می گردم

در خلسۀ صهبا من؛ بی خانه و مأوی من

سرگشته و دل رسوا ، دنبال تو می گردم

بینش چو تو را بیند؛ جز خویش نمی بیند

سرمست از این سودا، دنبال تو می گردم

 

                                    محمد بینش (م ــ زیبا روز)

 

*دیبا،حریرنازک و پر نقش و نگار، این نام را بقولی اززبان هندی گرفته اند؛

از "دیپ" به معنی پرتو افکندن و درخشش

* نقش اثر استاد حسین بهزاد